یاد بامداد
روز ۲۱ آذر ماه ۱۳۰۴ در خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد. مادرش کوکب عراقی شاملو، از مهاجران قفقازی بود که طی انقلاب روسیه، با خانواده به ایران کوچ کردند.
دوره کودکی را به سبب شغل پدر که افسر ارتش بود در شهرهایی چون رشت، اصفهان و شیراز گذراند. از دوازده سالگی به گردآوری لغات فرهنگ عامه که در فرهنگ های رسمی ضبط نمی شد، اقدام نمود. دبیرستان را با هدف یادگیری زبان آلمانی، در هنرستان صنعتی ایران و آلمان آغاز کرد.
با هفده سال سن در فعالیت های سیاسی علیه متفقین در شمال کشور شرکت کرد و بعدها در تهران دستگیر و به زندان شوروی ها در رشت منتقل شد. با آغاز حکومت پیشه وری و دموکرات ها، چریک ها به منزل آنها هجوم می آورند و او و پدرش را پس از دستگیری، دو ساعت تمام مقابل جوخه آتش نگاه می دارند. پس از آزادی، تحصیل را برای همیشه ترک می کند و در یک کتابفروشی در تهران مشغول به کار می شود.
احمد شاملو، متخلص به الف. بامداد، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و مترجم صاحب سبک ایرانی است که از بنیان گذاران و دبیران کانون نویسندگان ایران، قبل و بعد از انقلاب به شمار می رود. پس از آشنایی با نیما یوشیج در سال ۱۳۲۵ بود که تحت تاثیر وی، به شعر نیمایی روی آورد. اما در دهه سی و با چاپ مجموعه ای از اشعار خود با نام هوای تازه، به عنوان خالق شعر سپید شناخته شد.
در ماجرای کودتای ۲۸ مرداد، پس از چند بار فرارِ پی در پی، عاقبت در چاپخانه روزنامه اطلاعات دستگیر می شود و ۱۴ ماه را در زندان قصر، با نوشتن دستور زبان فارسی و تعدادی شعر سر می کند. در همین زمان قصه بلندی هم به رشته تحریر درمی آورد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر، از بین می رود.
شاملو در فروردین ماه ۱۳۴۱، و پس از دو ازدواج ناموفق، با آیدا سرکیسیان آشنا می شود. این آشنایی که در سال ۱۳۴۳ منجر به ازدواج شد، نقطه عطفی در زندگی او به شمار می رود. در همین زمان احمد شاملو، طی دو سال، با الهام از معشوق ابدی خود، آیدا، با نوشتن سه مجموعه شعر، زیباترین اشعار عاشقانه معاصر فارسی را از خود به یادگار می گذارد.
عبدالعلی دستغیب منتقد ادبی که مجموعه نقدی بر آثار شاملو نوشته، معتقد است که شاملو پس از نیما، بیشترین تأثیر را بر شعر و شاعران معاصر داشتهاست. با این همه، تلاش شاملو در زمینه روزنامه نگاری، ترجمه و حتی سینما نیز قابل تقدیر است. بسیاری از فیلمنامه های وی، پیش از انقلاب ساخته و اکران شد. پس از انقلاب هم فیلمنامه ای با مضمون نهضت آزادی طلبانه مردم آذربایجان می نویسد و در اختیار مسعود کیمیایی قرار می دهد که البته این سناریو هیچ گاه مجوز های لازم را از وزارت ارشاد وقت دریافت نکرد.
سال های پایانی عمرش در انزوایی تحمیلی گذشت. از سویی تمایلی به خروج از ایران نداشت چرا که معتقد بود "چراغش در این خانه می سوزد" و از سوی دیگر اجازه هیچ گونه فعالیت ادبی و هنری به او داده نمی شد. با شدت گرفتن بیماری دیابت و خانه نشینی، تنها تسلایش همراهی و انس آیدا بود که او را آرام می کرد. عاقبت در غروب روز یکشنبه، دوم مرداد ۱۳۷۹، احمد شاملو پس از تحمل سالها رنج و بیماری، در منزل شخصی اش در کرج، از شکنجه تن رها می شود و دوستداران شعر و ادب را در بغضی ابدی فرو می برد.
جبر تاریخ، شاملو را هم به سنت بسیاری از روشنفکران و نویسندگان ایرانی، مجبور به بایگانی بسیاری از آثار خود کرده و هنوز هم تعداد قابل توجهی از دست نوشته هایش یا پنهان شده و یا مجوز چاپ دریافت نمی کند.
ای کاش می توانستم
یک لحظه می توانستم ای کاش
بر شانه های خود بنشانم
این خلق بیشمار را
گرد حباب خاک بگردانم
تا با دو چشم خویش بینند که خورشیدشان کجاست
و باورم کنند